دستان گرمت را در دستانم حس می کنم
صدای نفس کشیدنت را در زیر باران تماشا می کنم
آسمان آرام میگیرد و مه همه جا را فرا می گیرد
تو را می جویم اما تنها قدمهایت را می بینم
سرما حس دویدن را از من می رباید
درختان با شاخکهای خود به سویم در حرکتند
صدای قلبم آرامش جنگل را میزداید
و من مانند خرگوشی راه چاره می جویم
به روبرو می نگرم و تو را صدا میکنم
می دانم صدایم را میشنوی
پس مرا رها مکن
....................
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک ضرب المثل قدیمی می گوید:
ـ میمون پیر دست اش را داخل نارگیل نمی کند.
در هندوستان،شکار گران برای شکار میمون سوراخ کوچکی در نارگیل ایجاد می کنند،
یک موز در آن می گذارند و زیر خاک پنهان اش می کنند. میمون دست اش را به داخل
نارگیل می برد و به موز چنگ می اندازد،اما دیگر نمی تواند دست اش را بیرون بکشد
چون مشت اش از دهانه سوراخ خارج نمی شود. فقط به خاطر اینکه حاضر نیست ـ
میوه را رها کند. در این جا،میمون درگیر یک جنگ ناممکن معطل می ماند و سر انجام شکار می شود.
همین ماجرا،دقیقآدر زندگی ما هم رخ میدهد.
ضرورت دست یابی به چیزهای مختلف در زندگی،ما را زندانی آن چیزها می کند. در حقیقت متوجه نیستیم که از دست دادن بخشی از چیزی،بهتر است تا از دست دادن کل آن چیز.
در تله گرفتار می شویم، اما از چیزی که به دست آورده ایم، دست نمی کشیم. خودمان را عاقل می دانیم، اما میدانیم که این رفتار یک جور حماقت است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عاقلان نقطه پرگار وجودنم ولی
عشق میداند که در این دایره سر گردانند
هورااااااااااااااااااااااااا اول شدم
سلام به بانوی با احساس و مهربان
بهترین دوست تمام زندگیم با خواندن نوشته هایت حلقه اشک دور چشمام بسته میشه خیلی دلم برات تنگ شده فکر نمیکردم روزی برسه دلم برای یک نفر تا این اندازه تنگ بشه
دلم نمیخواد ناراحت ببینمت گر چه فرسنگ ها از تو دورم اما باید بگه تو بهترین دوستی بودی که تا به این روز داشتم
با احساس ،مهربان،گرم و صمیمی
موفق باشی
فرمانروای ستاره های سفید
سلام
هم وبلاگ زیبا و هم مطالب شیرین و دلنشین
بهتر از این نمیشه
برای تبادل لوگو حاضری؟
ما می تونیم همکاری خوبی باهم داشته باشیم
حتما خبرم کن
در هر صورت موفق و کامیاب باشی
نازنین عزیزم با سلامی چوبوی خوش آشنائی وسپاس و تشکرفراوان از لطف ومحبت عاشقانه شما نسبت بخودم..ازآشنائی با شما خوشحالم ما باید هم دیگررا پیدا کنیم.متاسفانه من بلد نیستم لینک و لوگوی دیگران را در وب خود بگذارم اگرشما ویاهرکسی منو کمک کنه بسیار ممنون می شوم..وبلاگت زیبا .حرفه ایست .سلیقه ات هم بی نظیره
همیشه سالم وسرحال باشی عزیزم..
سلام نازنین حالت چطوره......................کاش منم دست به قلمم مثل تو خوب بود.............
مطلب پر معنایی نوشتی...........همه ی ما به نوعی مثل اون میمون خودمون رو گرفتار کردیم
سلام نازنین
واقعا عالی مینویسی
وجالب .
بازم بهت سر می زنم.
سلام نازنین جان خسته نباشی
واقعا عالیه وبلاگت
و جالب
راستی اهل تبادل لینک هستی اگه هستی به من خبر بده
بازم بهت سر می زنم
دوست جدید شما احسان
چقدر دلم می خواد بگیرم این میمون خنگ رو که عینه خودمه خفه کنم!
سلام دوست عزیز و گرامی حضورت در وبلاگم مایه دلگرمی من شد مرسی که لوگوی منو گذاشتی من هم در اسرع وقت لینک شما رو میذارم امیدوارم این بازدیدها ادامه پیدا کنه
قربانت..نیکا
خوب باشی
سلام نازنین خانم اینا ! خوبی؟ بابا دمت گرم خودت که باحال بودییییییییییییییی هیچ . وبلاگتم باحاله
سلام.
عکسه یه حس خوبی داره هوا مه گرفته...سنگ فرش خیابون...وای چه باحاله...
فعلا...
واییییییییییییییی
من فدای اون چشای مهربونت بشم نبینم ناراحتی مهربونم
راستی تو دستت رو اگه نکنی کلت رو میکنی تو نارگیل
میگی نه؟
از فخری بپرس...خواهر زاده ایزد!!!!
خوش باشی جیگر بلا.
سلام عزیز
مثل همیشه عالی....لذت بردم از خواندنش.شعر رو عالی انتخاب کردی!!!! خیلی زیبا بود........
ممنون که به من سر زدی!!!! باز هم به من سر بزن من اپم ارزوی موفقیتت رو از خدا دارم
تا بعد.......
با کمی تاخیر خوندم متاسفم...!
نوشتت خیلی عالی...اگه منظورت از نارگیل عشق سخت در اشتباهی چون عشق حماقت نیست.......!!!!!!!!!!
نمیدونی... صداتو این طوری نمیشنوه...چون راه صدا کردن این نیست..........................................................
بدون که کسی تورو صدا میزنه............موفق باشی.
سلام ...........جالب بود .......از قدیم فقط همین لینک من اینجا مونده نه؟
ممنون از اینکه به من سر زدی
سلام
خیلی قشنگ بود.ممنون که به من لطف داری.با تبادل لینک موافقی؟
سلام!
مرز بین علانیت با حماقت به اندازه یه تصویر مبهم از راه رفتن در تابستون روی برفه!
غیر محسوس اما خیلی وقتا واقعی!
موفق باشی
صدر
سلام نازنین عزیز٬ از این که قدم به دفتر خاطراتم گذاشتی و حال و هوای اون رو به عطر وجودت آغشته کردی نهایت تشکر رو دارم٬ ببخشید اگر دیر دارم جواب محبتت رو میدم٬ همیشه سبز باشی...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
جوکنامه بروز شد
موفق باشی
سلام نازنین
وای چه عکس قشنگی ...
درسته ، یه جورایی مثل جنگیدن برای هیچ !
سلام
خیلی دلم میخواست در این مورد نظر بدم اما بدجوری داغونم به همین خاطر نظری ندارم ولی از شعرت خیلی خوشم اومد . در ضمن تو هم رفتی تو لیست دوستانم اگه وقت کردی یه سری به ما هم بزن
ممنون سر زدی عزیزم. در پناه ایزد منان پاینده باشی.
«« در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد امد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد »»
نجار پیری بود که می خواست بازنشسته شود.او به کـارفرمایش گفت که میخواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی دغدغه در کنار همسر و خانواده اش لذت ببرد. کـار فـرمـا از اینـکه دید کارگر خوبـش مـی خواهد کار را تــرک کند ? ناراحت شـد.او از نجار پیر خواست کـه بـه عنوان آخـرین کار تـنـها یــک خانــهُ دیگر بسازد.نجار پیر قبول کرد?اما کاملاْ مشخص بود که دلـش بـه این کار راضی نیست.اوبرای ساختن این خانه?از مصالح بسیار نامرغوبی استفاده کرد و با بی حوصلگی?به ساختن خانه ادامه داد. وقــتی خـانــه بـه پایان رسید?کارفرما بـرای وارسی خـانــه آمد.او کـلـیـد در خانه را به نجار داد و گفت:((این خانه متعلق به توست.این هدیه ای است از طرف من برای تو.)) نجار شوکـه شده بـود.مایهُ تاُسف بود! اگر مـی دانست که دارد خـانــه ای برای خودش می سازد?مسلماْ به گونه ای دیگر کارش را انجام می داد... **
سلام..امیدوارم حالت خوب باشه و لحظه ها بکامت باشه..آپدیت کردم..خوشحال میشم نظرت و راجب اپدیت جدیدم که یک موضوع جدید رو داره بدونم...موفق باشی و سر سبز
سلام نازنین جون خیلی قشنگ مینویسی امید وارم همیشه اینجور باشی ......یا حق
فقط اینو می خوام بگم خیلی خیلی و بلاگ قشنگی داری مخصوصا شعرات خیلی به خدا با حالی
سلام
من امروز فهمیدم این نازنین کدوم نازنینه!!!!
خواهر آبجی منه
سلام
وبلاگ قشنگی داری
ولی اگه قالبت رو عوض کنی خیلی قشنگ تر میشه
اگه خواستی من قالب های قشنگی دارم
خواستی بهم بگو تا بهت بدم
با سلام لینک شماا در سایت قرار گرفت
سلام
جالبو قشنگ بود
پ.ن : از پرستو چه خبر!!؟
عمر ما مثل سیگاره.
چند تا پک که بزنی تموم میشه.
مهم اینه که ادم از سیگار کشیدنش لذت ببره و به این فکر نکنه که سیگارش کی تموم میشه
موفق وشاد باشید
سلام نازنین وبلاگت بسیار زیباست امیدوارم که نقطه مشترکی که گفته بودی برسی (ع) من که متاسفانه نرسیدم و از دستش دادم .واز خدا میخوام که همه رو به آرزو هاشون برسونه
سلام. از بابت لینک ممنون. حتما جبران میشه. آپدیت کردم