بوی سرما
در این سرمای بی همتا
در این شهر پراز سرما
در این خانه،در آن خانه
قهر آتش، بوی خاک
کودکی در پشت قاب در شب برف و یخی
خنده یک ره گذر
از زمین و آسمان پر زدم تا کهکشان
کام سرما می دهد لرزش دستان من
کاکلی خیس عرق بر زیر بام
بند سرما ،بوی خاک
نورکی در پشت قاب
چشم من آتش گرفته از سرش
لب به لب می لرزد و دود هوا بوی سرما،بوی سرما،بوی یخ
ریزش ابر سفید بی الک
پنبه پنبه در هوا
eyval weblog et bahel be manam sar bezan khoshhal misham bye
خیلی با جالب بود.
شعرش از کی هست؟
میگما
من تعجب میکنم خیلی !
تو چقدر راهتو هی گم میکنی میای از این ورا ؟! D:
سلام ...
شعر زیبائی بود .
ممنون که به من سر زدی .
موفق باشی
سلام نازنین جان . خوبی ؟ قشنگ نوشتی .راستی دوست داشتی یه سرم به من بزن . مرسی
سلام . وبلاگ قشنگی داری عزیزم. خوشحالم که باهات آشنا شدم. . همیشه شاد باشید..................... همه کس و هیچکس
سلام خانمی
خوبی دوست عزیز خوشحالم کردی به من هم سر زدی فکر می کردم برای همیشه رفتی ؟؟؟؟؟؟؟
شعر زیبائی نوشته بودی به نظرم آشنا بود ....
بوی گندم مال من
هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من
هر چی می کارم مال تو
موفق وموید باشی
سلام دوست عزیز....مطمئنا منو نمیشناسی...واضحه چون من هم تو رو نمیشناسم....مسخرهست نه؟
شعرهای زیبایی بود...نازنین باشی...خداحافظ