شیطانی به شیطان دیگر گفت:به آن مرد مقدس متواضع نگاه کن که در جاده راه میرود.در این فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار بگیرم.
رفیقش گفت:به حرفت گوش نمی دهد،تنها به چیزهای مقدس می اندیشد.
اما شیطان،به همان روش مشتاق و متعصب همیشگی اش،خود را به شکل ملک مقرب جبرائیل در آورد و در برابر مرد ظاهر شد.
گفت:آمده ام به تو کمک کنم.
مرد مقدس گفت:باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی.من در زندگی ام کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم.
و به راه خود ادامه داد ،بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدم که تو دریایی و من رود شدم
در وسعت چشمان تو محدود شد آن روز که در آتش عشق افتادم
سر سبز تر از آتش غرود شدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خرد نقد سرای کائنات است
ولیکن عشق اکسیر حیات است.
زیبا بود (:
سلام به نازنین عزیزم ببخشید دیر اومدم وای بازم جالب بود مثل همیشه راستی از بابت کادوتم ممنونم اصلآفکر نمیکردم روز تولد من یادت باشه از ایران امروز بسته تو عزیز اومد از راه دور برات آرزوی خوبی میکنم بهترین ترین
خوشحالم بازم اینجا اومدم.شاد باشی
سلام قشنگ می نویسی واقعا!
اولین بار بود اومدم
دستت درد نکنه
سلام خیلی زیبا بود
کاش همه ما آدما میتونستیم این طوری از دست شیطان فرار کنیم...
خیلی جالب بود نازنین جان...
موفق باشی عزیزم..
سلام وبلاگت نوشته های جالبی داره با اجازه من از یک عکست استفاده کردم به من هم سربزن
سلام . خوبی . قشنگ نوشتی . خسته نباشی . راستی خیلی وقته سر بهم نزدی . دوست داشتی بیا :) قربانت ..سهیل از وب لاو یو . کاری داشتی بهم پی ام بده
بسیار زیبا بود.متن جالبی بود.
خیلی قشنگ بود کمتر جایی یک چنین متن جالبی خوندم.
سلام نازنین جون
حالت خوبه؟
چرا دیگه منو فراموش کردید؟
دیگه هیچکی حتی برای من آف نمیذاره
سلام نازنین جون...
وبلاگ خیلی منظم و قشنگی داری.
نوشته هاتم خیلی جالب و قشنگند.
سلام عالی بود عزیزم
سلام نازی جون اینم از نظر خیلی خیلی زیبا و جذاب مثل همیشه
دوستت دارم دوستار همیشگی تو مونا
سلام نازی توپ می نویسی عا لی بودددددددددددد
دوستدار همیشگی تو مونا
سلام دوست خوبم ..احوال شما
ممنون از اینکه لوگوی من را در وبلاک ات گذاشتی
مطالب زیبائی می نویسی
منتظر حضور سبز شما در وبلاکم هستم
از حیاط پشتی آواز جیر جیر کها خبر از رقص رود در چشمان باران می دهد و تو به انکار دانه اشکی دل آیینه می شکنی
همیشه شاد زی
سلام عزیزم
!!!متن مثل همیشه عالی....... دلم برات خیلی تنگ شده بود ..... ممنون تو این مدت که نبودم به یاد من بودی....ارزوی موفقیت و سلامت برات دارم عزیز.....من اپ هستم ...به من سر بزن خوشحال میشم
سلام
مثل همیشه
خیلی عالی بود
موفق باشی
سلام ، وبلاگ زیبایی دارید .من همیشه به اینجا سر میزنم . و مطالبشو میخونم
خوشحال میشم به وبلاگ منم سری بزنید(( دوست داشتم کمکم کنید اهنگ وبلاگتونو برا وبلاگم بزارم ))
ممنونمیشم