دختر حیران زده ٬بر من ویران زده
گر زدردم ٬ گر ز داغم
بر سر بید شکسته
آب و آتش ٬ گرد و خاک
دود و دم ٬ درد وداع
بر سرم ویران شده
گر ز آزادم مرا بی تو اسیرم
گر ز فریادم مرا بی تو مریضم
ای سیاه کهکشان ٬ ای سفید آسمان
ای خیانت ٬ ای فریب
ای دروغ هفت زمین
دست من دیگر غریب است
فکر من دیگر سریح است
از پس دشت فراغ
دیدمت بر باد و خاک
پر ز گل بودت کنارت
پر ز شادی ٬ عشق و حال
بوی عطر و نوش و باد
آسمان هفت رنگ
آدمهای رنگ رنگ
از کنار هفت رنگ
دختری دیدم غریب
گر ندیدم در کنارش
جز کویر و خار و درد
آمدم بر روی خاک
روبرو ٬ سینه به سینه پیش رو
در بیابان ٬ بوی سرما ٬ بوی درد
بر زمان و عشق و حال
باد شرق ٬ باد مغرب ٬ بوی خاک
آن منم از همه تنها شده
آن منم....
[IMG]http://i14.tinypic.com/4h07g2d.gif[/IMG]